ڪۅݪھ‌باࢪ؏ـشق
آن قدر گریه میکنم کـه بگویند عاقبت نوکر ز اشـکِ خـود سفرِ کربلا گرفت
اما ز راهِ دور؛ درود حضـرت حسین بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت