_ ریحانه دستش بندبود دوباره سرش و آورد بالا چون نگاهم رو به کیف دوخته بودم نفهمیدم حالت چهره اش چجوری بود وقتی دیدم کیف رونمیگیره سرم و بالا آوردم وبا غرور ساختگیم بهش نگاه کردم کیف و برداشت ورفت منم دیگه نموندم و دوباره رفتم توآشپزخونه. : : ✨💛✨💛✨💛✨ 💛✨💛✨💛✨ ✨💛✨💛✨ 💛✨💛✨ ✨💛✨ 💛✨ ✨