*راوی‌میگه: دیدم‌یه‌دخترے داره‌روی‌این‌خاراےصحرامیدَوِه؛ با اسب سمتش‌رفتم‌بگم‌بیا‌نترس...؛ دیدم‌این‌دختره‌تا‌صداےپاےِاسب روشنیدتندتردوید... رسیدم‌بهش، دیدم‌این‌دوتا‌دستاےکوچولوشو گذاشت‌روگوشاش گفت‌مسلمونے؟! تاحالاقـرآن‌خوندے؟ فَأمًا‌ الیَتیمَ‌فَلا‌تَقْهَز... نزنیــــــآ.... نزنےآقا... من‌بابا‌نـدارم...🏴💔*