اینجا رضاً برضاک را می‌خواهم زمزمه کنم.انگارپوست‌دستم را بین دوانگشت فشردند و من مولای بی‌سر را می‌بینم که هم دوش حضرت‌ زینب‌آمده‌اند و بوی یاس و خون در آمیخته هستم . حرامیان‌در‌شعله‌های‌شرارت‌می‌سوزند و من بدن بی‌پیکرم را می‌گذارم برا‌ۍ ِ گمنامی برای‌ خاک زمین .💔