دلنوشته شهید احمد مکیان : خدایا ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش استوار مانده ایم. خدایا های و هوی بهشت را می بینم چه غوغایی! حسین علیه السلام به پیشواز یارانش آمده است چه صحنه ای! فرشتگان ندا می دهند که همرزمان ابراهیم همراهان موسی، همدستان عیسی هم کیشان محمد صلوات الله علیه ، همسنگران علی علیه السلام و همفکران حسین علیه السلام همگامان خمینی و خامنه ای از سنگر کربلا آمده اند، چه شکوهی! چرا ما باید همیشه شاهد شهادت و عروج برادری باشیم و حسرت بخوریم که چرا ما از این قافله عقب مانده ایم؟ چرا فقط ما باید زیر تابوت آشنا را بگیریم و دیگران زیر تابوت ما را نگیرند؟ آخر صبر و تحمل تا کی؟ ما هم دوست داریم شهید بشویم و مشمول آیه کریمه باشیم. ما هم دوست داریم سرمان در دامان سرورمان حسین بن علی(ع) قرار بگیرد و دوست داریم از دست حضرتش آب بنوشیم ..... پس حال که این سعادت در خانه ما را کوبیده است سراسیمه به سویش می شتابیم و خود را از جام شهادت سیراب و جهان و این دنیا را با تمام مظاهر فریبنده اش ترک می کنیم و به حقیقت و ذات دنیا که همان آخرت است میرسیم. ای کاش پر داشتم و می توانستم بار دیگر خانواده ام خصوصا مادر و همسرم را می دیدم ولی نه... چون این هجرت و جدایی در راه توست با جان و دل می پذیرم رحمت الله علیه 🌹 شهدای استان خوزستان 🌹 @kongereh_shohadaye_khouzestan