در اتاق نشیمن کوچک و دلنشین خانه مادربزرگ، بوی شیرین و دلپذیر شکلات به مشام میرسید. مادرم در حال درست کردن
شٌوکٌجِت بود(البته این اسم شگفت انگیز را خودم برایش انتخاب کرده ام)؛
یک کرم کنجد شکلاتی که همیشه بعد از هر وعده غذایی ما را خوشحال میکرد.
یادم میآید که مینشستم در کنار او و با هیجان به دستهایش نگاه میکردم که چطور
ارده محلی و شکلات را با هم ترکیب میکرد.
کنجدهای بو داده که در هوا پخش میشدند، مرا به یاد روزهای کودکیم میانداختند، روزهایی که با دوستانم در حیاط بازی میکردیم و بوی برشته شدن کنجدها فضا را عطرآگین میکرد
وقتی نان را برمیداشتم و با آن کرم شکلاتی را لمس میکردم، انگار که هر بار یاد خاطرات جدیدی زنده میشد.
وقتی نوبت به چشیدن میرسید، شٌوکٌجِت نه تنها
طعمی لذیذ داشت، بلکه
نیرویی به من میداد که شاداب و سرزنده بمانم.
با هر نوبت چشیدن، حس عاشقانه و
نوستالژیک شکلات در وجودم زنده میشد و گرمای محبت مادرم را در دل احساس میکردم.
زندگیام با این لحظات شیرین و لذتبخش پر شده بود و هر بار که به آن روزها فکر میکنم، دلم برای آن شٌوکٌجِت خوشمزه تنگ میشود.
#شُوکُجِت
@admin_konjima