✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل چهارم : گردان سوارزرهی و شغل آزاد 🔸صفحه: ۱۶۷-۱۶۸-۱۶۹ 🔻قسمت: ۸۶ همرزم شهید: عباس قطب الدینی یکی از اشرار معروف، آدمی بسیار جانی و روانی به نام《ایدوک خان》بود. ایدوک، حدود 120 قتل مرتکب شده بود. رعب و وحشت خاصی را در دل مردم منطقه ی《آورتین》در قلعه گنج انداخته بود. مردم آن ناحیه، جرات بیرون آمدن از منزل شان را نداشتند. به قدری این ماجرا هولناک شده بود که خبر این ناامنی به تمام مناطق اطراف کرمان و به مقام معظم رهبری هم رسیده بود. ایشان فرموده بودند: این ایدوک کیه که با این گستاخی، مردم بیچاره را می کشه؟فوراً رسیدگی کنید. بچّه ها فوری دست به کار شدند. یک طرح عملیاتی ریخته شد. گروه ما، کارهای اطلاعاتی اش را می کرد. من و حسین بادپا با دو ماشین شاسی بلند و دوازده نفر از بچّه ها به دو قسمت مساوی تقسیم شدیم. مسئولیت این عملیّات، با حسین بود. افراد ایدوک، حدود سی نفر بودند. پشت سر هم به سمت آورتین حرکت کردیم. جادّه ی آورتین، پیچ در پیچ بود. ماشین حسین، جلوتر از ما حرکت می کرد. به اوّلین پیچ که رسیدیم، ماشین حسین با ایدوک شاخ به شاخ شد. با این که شمار افراد ما خیلی کمتر از اشرار بود، حسین، مثل دوران جنگ، با درایت، بچّه ها را فوری سازمان دهی کرد. با شجاعت و شهامت او توانستیم در این عملیّات موفق شویم. این منطقه را پاک سازی کردیم و نزدیک ۳۰۰۰ سلاح قاچاق و غیر مجاز را ضبط کردیم. در این عملیات، ۳۰۰-۴۰۰ نفر از اشرار، سلاح به دست آمدند تسلیم شدند و سلاح هایشان را تحویل دادند. تنها یکی از بچّه ها در این عملیّات به شهادت رسید. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯