D1736985T15879150(Web)-mc.mp3
3.67M
👳🏻‍♂روزی مردی خارکن با ناراحتی بسیار به در خانه نصرالدین رفت و به او گفت: « دیروز به یک مهمانی هفت نفره رفته بودم. 👟من آخرین نفری بودم که به آنجا رسیدم و کفش های نو و جدیدم را از پا درآوردم و وارد مهمانی شدم. بعد از پایان مهمانی متوجه شدم که...». 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda