یکی بود، یکی نبود. یکی از روزها، دوستهای حسنکچل داشتن دربارهی مسابقهای صحبت میکردن که پادشاه برای اتخاب باهوشترین بچه گذاشته بود. اونها به حسن گفتن: «تو هم شرکت کن. تو هم شجاعی، هم باهوش؛ شاید برنده بشی و جایزهی خوبی بگیری».
#قصه_های_دوست_داشتنی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/t36962#قصه_صوتی#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda