🔸داستان آقا مهدیار کوچولو🔸 👈وقتی کوچکتر بودم مامانم با دستای مهربونش نوازشم می کرد و برام قصه ی امام حسین رو می گفت. قصه ی امامی که مردم زمانش تنهاش گذاشتن ولی هفتاد و دو تا یار شجاع و دلیر ازش دفاع کردن و براش جون دادن. میون همه یارای شجاع امام حسین، چندتا سرباز کم سن و سال هم بودن. حضرت علی اصغر، حضرت رقیه و حضرت سکینه، هرچند ظاهرا کوچیک بودن ولی با تمام وجودشون امامشون رو یاری کردن و تنهاش نذاشتن حالا میخوام با کمک گرفتن از این یارای کوچیک امام حسین ، با تمام توانم به امام زمانم کمک کنم. ☘ امام زمانم، امام مهربونم، مهدی جانم ☘ 😔می دونم مثل امام حسین تنهایین، می دونم خیلی از آدم بزرگا شما رو فراموش کردن و برای ظهورت کاری نمیکنن‌. ». ادامه دارد........‌.‌‌ 💢برای حمایت از ما لطفا با منبع کپی جایز است💢 ☑️کودکیار محکمات را در ایتا دنبال نمایید👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce