🔶قبر 🔹نشسته بود کنار حاجی رضامند و درباره اولین قبر گلزار شهدا که سر راه بود ، با هم صحبت می کردند. حاجی می گفت: « من شهید می‌شوم و این قبر را هم برای خودم آماده کردم» محمدتقی هم می گفت: «حاجی! باید این قبر را به من بدهید تا بعد از شهادت، من را درونش دفن کنند» 🔹حاجی که صراحت و سماجت محمدتقی کلافه اش کرده بود، گفت: «اصلا ببینم، تو چرا می خواهی در این قبر دفن شوی؟» جواب داد: «می خواهم این جا باشم تا وقتی بچه حزب اللهی ها سر قبرم می آیند، به آن لگد بزنند؛ شاید گناهانم بخشیده شود» آن روز حاجی رضایت نداد، اما محمدتقی چند ماه بعد در قبر پایین پای او دفن شد. 🇮🇷کمیته مرکزی خادم الشهداء استان کرمان 🌐zil.ink/koolebarkerman