🔰روایت همسر شهید علی شفیعی اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدارشدم. نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم این نور از کجاست؟ بعد از مدتی متوجه‌ شدم از چراغ قوه‌ای است که علی روشن‌ کرده‌ بود تا نماز شب بخواند. چراغ بزرگتری را روشن نکرده‌ بود که مبادا من از خواب بیدار شوم. علی خیلی به من احترام می‌گذاشت. 🇮🇷کمیته خادم الشهداء استان کرمان 🆔@koolebarkerman 🌐zil.ink/koolebarkerman