حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام (۶۱ ق) تاریخ وقوع: ۱۹ ✔️✔️ پس از رسیدن نامه‌ی یزید مبنی بر این‌که سر مبارک سیدالشهدا(ع) و کسانی‌که با او کشته شده‌اند و آن‌چه از آن‌ها غارت شده و اهل و عیال او را نزد او بفرستند، عبیدالله بن زیاد، دستور داد اسیران کربلا آماده شوند و امر کرد امام سجاد(ع) را با زنجیر ببندند. ☑️ سربازان نیز دست‌های او را به گردنش زنجیر کردند و سپس او و سایر اسرا را در پشت سرهای شهدا روانه کردند. مخفّر بن تعلبه عایزی و شمر بن ذی‌الجوشن همراه‌شان به راه افتادند و رفتند تا به گروهی که سر امام حسین، نزدشان بود رسیدند. امام سجاد، در طول راه به حمد خدا و تلاوت قرآن و استغفار مشغول بود و حتی یک کلمه با سربازان عبیدالله، سخن نگفت تا کاروان به شام رسید. ✔️امام صادق، از پدرش از امام زین‌العابدین، نقل کرده‌است که فرمود:« مرا بر شتری لنگ سوار کردند، بدون روپوشی و جهازی، و سر سیدالشهدا، بر نیزه‌ی بلندی بود و زنان بر اشتران پالان‌دار پشت سر من بودند و جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند، با نیزه‌ها جلو و عقب و اطراف ما بودند. هر گاه یکی از ما می‌گریست، سرش را به نیزه می‌کوبیدند تا آن‌گاه که وارد دمشق شدیم و کسی فریاد زد:« ای اهل شام، این‌ها اسیران اهل بیت ملعون هستند.» منابع: بحارالانوار وقایع الایام خیابانی، تتمه مرحوم، صفحه ۲۹۱، و والرمعه المساکیه معالی السبطین منتهی الامال الدمعه المساکیه 🏴🌹🏴🌹 @kosarnet