🏴محبوب رضاست هرکه دل ریش تر است از کعبه صفای آن حرم بیشتر است 🏴 آن جاست طبیبی که ندارد نوبت هر دل که شکسته تر بود پیش تراست 🏴 سلام بر اون مسافری که با اشک و آه بدرقه اش کردند .! سلام بر اون آقایی که روزهای وداعش با مدینه، اطرافیانش را غمگین نمود ! آری! حالت و رفتار امام هشتم علیه السلام همه حکایت از این داشت که این مسافر دیگه به وطن باز نخواهد گشت . 🔳 راوی می گه : من در اون سالی که حضرت رضا علیه السلام در مراسم حج شرکت داشت و بعد از آن به سوی خراسان حرکت کرد ، در مکه با اون حضرت بودم . و فرزندش امام جواد علیه السلام که پنج سال داشت نیز حضور داشت . امام هشتم علیه السلام با خانه ی خدا وداع فرمود : آن گاه وقتی از طواف خارج شد ، نزد مقام رفت ( خدا قسمت کنه یه روزی پشت مقام ابراهیم علیه السلام در حالی که چشم به خونه ی کعبه دوخته ای روضه ی امام هشتم رو برامون بخونند . 😢😢😭😭😭 خدا قسمت کنه داخل حجر اسماعیل ، مصیبت امام رضا علیه السلام رو برای فرزندعزیزش جوادالائمه بخونی و همراهش اشک بریزی . 😭😭😭😭😭 ▪️و آن گاه امام هشتم در نزد مقام نماز خواند . ▪️امام جواد علیه السلام (بر روی دوش موفق غلام حضرت) قرار داشت که او را طواف می داد . وقتی به نزدیک حجر اسماعیل رسید ، امام جواد از روی دوش غلام پائین آمد و مدت طولانی در آنجا نشست غلام گفت :فدایت شوم برخیز ! امام جواد علیه السلام در حالی که آثار اندوه در چهره اش آشکار شده بود ، فرمود : نمی خواهم از جایم برخیزم ، مگر خدا بخواهد . 🔳 غلام نزد امام رضا علیه السلام رفت و گفت فدایت گردم جواد در کنار حجر اسماعیل نشسته و بلند نمی شود . امام هشتم علیه السلام نزد فرزندش آمد و فرمود : عزیزم برخیز ! حضرت جواد علیه السلام فرمود :چگونه برخیزم با این می بینم خانه ی خدا را به گونه ای وداع نموده ای که دیگر نزد آن بر نمی گردی ، یعنی باباجان !از این طواف تو بوی یتیمی می آید و دیگر خانه ی خدا را نخواهی دید و قدوم مبارکت به این جا نخواهد رسید بابا ، بابا ....😭😭😭😭😭 ای پدر جان ببین اشک سوزان مرا همره خود می بری ای پدر، جان مرا خود تو میدانی پدر چه به روزم آرند دگر من یقین دارم پدر، بر نمی گردی دگر آری همین اتفاق هم افتاد و امام رضا علیه السلام در خراسان غریبانه مسموم گردید . ای شیعیان امام هشتم می دونید این پدر و پسر در کجا همدیگه رو برای آخرین بار ملاقات کردند ؟ اون موقعی که پدر در بستر شهادت افتاده و به امر الهی پسر از مدینه به بالین پدر رسید و خدا می دونه که چقدر امام رضا خوشحال شد ، به طوری که به سرعت از جا بلند شد و دست به گردن فرزندش انداخت و او را بوسه باران ساخت و او را به آغوش خود چسبانند و امام جواد خودش رو روی پدر افکند و پدر را می بوسید .😭😭😭 شب شهادت امام هشتم شب وصال بود و پدر که سالها در انتظار فرزند عزیزش بود به آرزویش رسید و یک بار دیگر چهره ی دلربای جواد عزیزش را نظاره کرد . 😭😭😭😘 ای امام هشتم ! ای امام جواد !! ای شیعیان !! ای دوستان اهل بيت علیهم السلام در کربلا قضیه برعکس بود. آنجا پدر بالای سر پسر رسید ‌.. در خراسان وقتی پدر و پسر به هم رسیدند از خوشحالی همدیگر را در برگرفته و عقده هایشان را خالی شد ، ولی غریب کربلا وقتی بالای سر اکبرش رسید ، دید عزیزش را پاره پاره کردند . صدای گریه ی پدر بلند شد ، هرچه پسرش را می بوسید دلش آرام نمی گرفت ، صورت به صورت پسرش گذاشت دلش آرام نگرفت ، آه !آه !بمیرم ..‌، به قدری صورت را روی صورت پسر گذاشت که فکر کردند امام حسین جان داده است . ▪️الا لعنت الله علی القوم الظالمین . ۱۱۳و۱۲۳و۱۲۴ @kosarnoor1 💫✨✨🌺💫✨✨🌺💫✨✨🌺💫✨✨🌺🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿