🌸 پدر بزرگ دیشب پدربزرگم آمد به خانه ی ما باز او مرا بغل کرد بوسید صورتم را مادر برای او زود یک چای تازه آورد او خسته بود و پایش انگار درد می‌کرد با خنده باز از من پرسید : در چه حالی؟ کردم تشکر از او گفتم که: خوب عالی در دست پیر او بود باز آن عصای زیبا خندید و قلقلک داد با آن عصا دلم را 📎 📎 📎 📎 🔸 https://btid.org/fa/koodak کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad