💠 جفیر 🔻 با عجله دوان دوان به ورودی روستا رفتم، بابا کنار پیرمردا وایساده بود و می گفت: یادم نمیاد تا حالا یه مسول تو جفیر اومده باشه، شیخ نعیم یشماق روی سر بالا داد و گفت: واقعا رئیس جمهور میخواد بیاد جفیر؟ همه جلوی روستا زیر آفتاب تند هویزه منتظر بودن، نیم ساعتی زیر سایه نخل وایسادم از دور گرد و خاکی بلند شد چند ماشین سیاه کمی عقب تر ایستاد، بابا به سمت ماشین دوید بی اختیار پشت سرش دویدم. 🔸 https://btid.org/fa/koodak کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad