9⃣0⃣3️⃣ قصه شب 💠 قصه‌ شب «دشمنی گرگ‌ها و حیوون‌های جنگل» قسمت اول ✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: کودکان با نقشه‌ها و پیشنهادهای وسوسه‌ انگیز دشمنان آشنا شوند. 🔶 روزی روزگاری توی جنگل زیبا و قشنگ قصه ها، چندتا حیوون کوچولو بازی می‌کردن. اسم این حیوونای کوچولو و بامزه «هویجی، نیشو، فندقی و گردن‌دراز» بود. هویجی یه خرگوش بازیگوش، نیشو یه مار خوشگل، فندقی یه سنجاب فسقلی و گردن‌دراز هم یه زرافه خال‌خالی بود . ♦️ یه روزی از روزها که خرگوش‌کوچولو و سنجاب فسقلی به همراه زرافه و مار مشغول بازی توی جنگل بودن، از دور چشمشون به چند تا گرگ افتاد که یه گوشه‌ای نشسته بودن و یه کاغذ بزرگ جلوشون بود. انگار نقشه جنگل بود که داشتن با همدیگه درباره‌اش صحبت می‌کردن. سه تا از اون گرگ‌ها سیاه و وحشتناک بودن؛ اما یکی دیگه که از بقیه بزرگ‌تر بود، خاکستری رنگ بود. 🔷 حیوونای کوچولو تا حالا این‌همه گرگ رو از نزدیک ندیده بودن؛ بلکه فقط از پدر و مادرشون در مورد بدی‌هاشون شنیده بودن. اونها خیلی دوست داشتن تا ببینن که گرگ‌ها چجور حیوونایی هستن. هویجی رو به بقیه دوستاش کرد و گفت: بیایین بریم از نزدیک اونا رو ببینیم. 🔺 اما نیشو گفت: ولی ممکنه اونا ما رو اذیت کنن! 📎 📎 ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/222966 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید 🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه‌های علمیه 🌐 btid.org کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad