📚 کتاب یک روز در اتاقم تنها نشسته بودم بی حال و کم حوصله غمگین و خسته بودم برادرم به من داد چند کتاب قصه گفت بخوان ای خواهر دوری بکن ز غصه من آن کتاب ها را خوشحال و شاد خواندم با قصه غصه‌ها را از قلب خویش راندم شد باز در به رویم درهای روشنایی می‌یافتم از آن پس رفیق آشنایی 📎 📎 📎 📎 🔸 https://btid.org/fa/koodak 🌺 کانال کودک شاد را دنبال کنید 🌸 @koudakshad