لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
نتیجه گیری تک جانبه! (نویسنده: برایان تریسی) ■معلمی به یک پسر هفت ساله ریاضی درس می‌داد. یک روز که پسر پیش معلم آمده بود، معلم می‌خواست شمارش و جمع را به پسرک آموزش دهد. معلم از پسر پرسید: «اگر من یک سیب، با یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدهم، چند تا سیب داری؟» پسرک کمی فکر کرد و با اطمینان گفت: «چهار!» معلم که نگران شده بود انتظار یک جواب درست را داشت؛ سه. معلم با ناامیدی با خود فکر کرد: «شاید بچه درست گوش نکرده باشه.» □دو‌ مرتبه از او پرسید و باز شنید: «چهار» ●یأس بر صورت معلم باقی ماند. با خودش فکر کرد شاید او‌ سیب دوست ندارد لذا با تامل از پسر در مورد تعداد توت فرنگی پرسید: «اگر من یک توت فرنگی و یک توت فرنگی دیگه و یک توت فرنگی دیگه به تو بدم، چند تا توت فرنگی داری؟» پسر که خوشحالی را بر صورت معلم می‌دید و دوست داشت این خوشحالی ادامه یابد دوباره با انگشتانش حساب کرد و با لبخندی از روی شک و تردید گفت: «سه؟» ○معلم لبخند پیروزمندانه‌ای بر چهره داشت. او موفق شده بود. اما برای اطمینان، دوباره پرسید: «حالا اگه من یک سیب و یک سیب دیگه و یک سیب دیگه به تو بدم، چند تا سیب داری؟» پسر بدون مکث جواب داد: «چهار!» ■معلم مات و مبهوت مانده بود. با عصبانیت پرسید: «چرا چهار سیب؟» پسر با صدایی ضعیف و مردد گفت: «آخه من یک سیب هم تو کیفم دارم!» □وقتی کسی جوابی به ما می‌دهد که متفاوت از آنچه می‌باشد که ما انتظار داریم، سریع نتیجه‌گیری نکنیم که او اشتباه می‌کند. شاید ابعاد و زوایایی از موضوع وجود دارد که ما درباره آنها هنوز فکر نکرده‌ایم یا شناخت نداریم. ✴️@kowsarsabaholding