طی هفته گذشته به مدت ۲ روز به همراه ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده ارشد بخش خاورمیانه سنتکام، سوار بر یک هلیکوپتر شینوک سی اچ ۴۷ از هفت پایگاه نظامی ایالات متحده در غرب اردن و شرق سوریه بازدید نمودم. اینجا هیچ تعادلی وجود ندارد. در عوض جنگ دیگر خاورمیانه که مدت کوتاهی پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر آغاز شد در جریان است.
این جنگ دیگر خاورمیانه ایران و نیروهای نیابتی اش (حوثی ها، حزب الله و شبه نظامیان شیعه در عراق) را در برابر شبکه کوچک پایگاههای آمریکایی در سوریه، اردن و عراق و نیروی دریایی این کشور در دریای سرخ و خلیج عدن قرار داده است. این شبه نظامیان شیعی تحت حمایت ایران در عراق و مبارزان حوثی در یمن ممکن است تهدیداتی مرگبار به نظر نرسند، اما آنها برای مسلح شدن، تطبیق دهی و شلیک برخی از دقیقترین تسلیحات جهان آموزش دیده اند. این تسلیحات اعطایی از سوی ایران میتواند یک هدف ۳ فوتی را در فاصله ۵۰۰ مایلی هدف قرار دهد.
سربازان و دریانوردان جوان آمریکایی که قبلا در بازیهای رایانهای چنین صحنههایی را دیده بودند، اکنون خود را در مقابل این تهدیدات واقعی میبینند و با استفاده از نرم افزار و مکان نما، پیچیدهترین اقدامات متقابل و رهگیری را به کار میگیرد تا موشکها و پهپادهایی را که گروههای نیابتی ایران به سمت آنها پرتاب میکنند دفع نمایند.کوتاه سخن اینکه، آمریکاییها ممکن است ندانند که درگیر جنگ با ایران هستند، اما سپاه پاستداران ایران مطمئنا میداند که از طریق نیروهای نیابتی خویش جنگی در سایه با آمریکا آغاز کرده اند.
اگر یکی از این نیروها "خوش شانس" باشد و با حمله به یک کشتی جنگ ایالات متحده یا یکی از پادگانهای این کشور در اردن یا سوریه، نظیر آنچه در بمباران پایگاه تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت در سال ۱۹۸۳ رخ داد، یک تلفات گسترده به بار بیاورد، رویارویی ایران و آمریکا مطمئنا از سایه بیرون خواهد آمد، و به یک رویارویی مستقیم در منطقهای که جهان بیشترین نیاز را به نفت آن دارد تبدیل خواهد شد. به گفته مقامهای سنتکام، این جنگ در سایه در خاورمیانه در ۱۷ اکتبر، یعنی ۱۰ روز پس از حمله حماس به اسرائیل آغاز شد، زمانی که ایران به وضوح تصمیم گرفت تمام نیروهای نیابتی خود را تقویت نماید.
ایران در پوشش جنگ غزه و احساسات ضد آمریکایی شکل گرفته در منطقه، تلاش کرد ببیند که آیا میتواند شبکه تاسیسات ایالات متحده در عراق، شرق سوریه و شمال اردن را به شکلی قابل توجه تضعیف نماید یا نه و آیا امکان اخراج کلی نیروهای آمریکایی از منطقه وجود دارد یا خیر. من احتمال میدهم که تهران یک هدف دیگر نیز در سر داشته باشد: ترساندن متحدان عرب آمریکا با نشان دادن اینکه میتواند به نیروی محافظ آنها یعنی ایالات متحده ضربه بزند.اما آنچه با قطعیت میدانم این است که به ۳ دلیل این خطرناکترین بازیای است که امروز در جهان شاهدش هستیم:
دلیل نخست، حجم بالای راکت ها، پهپادها و موشکهایی است که توسط نیروهای نیابتی ایران به ویژه حوثیهای یمن و گروههای شبه نظامی عراقی به کار گرفته شده است. به گفته سنتکام، از ۱۷ اکتبر تاکنون صدها سر جنگی حمل شده توسط راکتهای زمین به دریا، موشکهای کروز، موشکهای بالستیک، پهپادهای تهاجمی، قایقهای تندروی انتحاری و زیردریاییهای بدون سرنشین توسط نیروهای نیابتی ایران به پایگاههای نظامی، کشتیهای جنگی آمریکا و کشتیهای تجاری در دریای سرخ شلیک شده است. خوشبختانه به رغم حجم بالای حملات، آمریکا توانسته با استفاده از اقدامات متقابل و سیستمهای ردگیری و رادارهای پیشرفتهای که در پایگاهها و کشتیهای نظامی اش مستقراست، بخش عمده این حملات را نابود یا منحرف نماید. این کار چندان ساده نیست. چند راکت و پهپاد هم توانسته اند از سامانههای دفاعی عبور کنند و بیش از ۱۸۰ نظامی آمریکایی را مجروح نمایند.
دومین دلیلی که جنبههای بسیار خطرناک این رویارویی را آشکار میسازد این است که ایرانیها نیروهای نیابتی خود را تشویق کرده اند که به شکلی کاملا تهاجمی عمل کنند. این موضوعی بود که ژنرال کوریلا با من در میان گذاشت. پس از حمله به برج ۲۲ توسط نیروهای تحت حمایت ایران که منجر به کشته شدن ۳ نظامی آمریکایی در اردن شد، ایالات متحده در دوم فوریه حملات هوایی تلافی جویانهای را علیه شبکه نیروهای نیابتی ایران در عراق و سوریه به اجرا گذاشت و یک روز بعد هم مواضع حوثیها را مورد هدف قرار داد.
آمریکا همچنین ابوباقر الساعدی، فرمانده کتائب حزب الله را که به ادعای آمریکا مسئول حملات پهپادی به پایگاههای این کشور در عراق، اردن و سوریه بود ترور کرد. این اقدامات توجه ایران را برانگیخت و نیروهای نیابتی این کشور از آن زمان تاکنون یک آتش بس اعلام نشده را بر روی زمین رعایت کرده اند.
https://www.nytimes.com/2024/03/05/opinion/biden-iran-middle-east.html