سناریوهای افراطی که از سوریه خواهد آمد، رهبری اسرائیل را در معرض آزمایش قرار خواهد داد در پس زمینه تضعیف ایران و حزب الله، فروپاشی رژیم اسد در سوریه به بی ثباتی منطقه ای منجر خواهد شد. در اسرائیل، ما باید مسیر را دوباره محاسبه کنیم حمله غافلگیرانه مخالفان رژیم اسد که هفته گذشته در شمال غرب سوریه رخ داد، عناوین بسیاری را در سراسر جهان از جمله شوک، احساس عدم اطمینان و نگرانی عمیق در مورد تشدید امنیتی ایجاد کرد. همراه با هجوم به صف طولانی شهرک ها و روستاها در منطقه ادلب و فتح سریع و نمادین حلب - یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان و دومین شهر بزرگ سوریه که به دلیل موقعیت استراتژیک و اهمیت خود به عنوان یک شهر اقتصادی- صنعتی شناخته شده است. مرکز - شورشیان کنترل نمادهای کلیدی دولت را به دست گرفتند. اینها شامل کاخ ریاست جمهوری، فرودگاه بین المللی و جاده های راهبردی مانند 5M است که حلب در شمال کشور را به دمشق در جنوب متصل می کند و از مرز سوریه و ترکیه تا مرز سوریه و اردن امتداد دارد و همچنین جاده 4 که از لاذقیه و حمص می گذرد و به عراق می رسد. علاوه بر این، آنها سایت‌های امنیتی از جمله مرکز ایرانیان سرس را که از جمله برای توسعه و تولید سلاح‌های ضد موشکی از جمله سامانه‌های موشکی پیشرفته و تأسیسات مختلف ارتش سوریه و روسیه استفاده می‌شود، تصرف کردند. در یک نگاه کلی، از قبل به نظر می رسد که شورشیان، که تحت رهبری سازمان جهادی «تحریر الشام» (HTS)، یعنی شاخه سابق القاعده در سوریه، و ظاهراً با حمایت از ترکیه در کنار هرج و مرج ژئوپلیتیک-امنیتی که در منطقه در حال گسترش است، از مجموعه بحران‌ها و سختی‌های جدی اجتماعی-اقتصادی در سوریه (حدود 90 درصد ساکنان زیر خط فقر زندگی می‌کنند) استفاده می‌کند. نقشه کنترل کشور را تجدید می کند. همه اینها در حالی است که از خلاء حکومتی، ناآرامی های عمومی و کشمکش های طولانی مدت قدرت که سال هاست بین رژیم اسد که حدود 60 درصد از مناطق سوریه را در اختیار دارد و احزاب مختلف فعال در آن در جریان است. اینها نیروهای ترکیه ای هستند که در شمال غرب کشور فعالیت می کنند، سازمان های کرد-عربی، تحت حمایت آمریکا و مستقر در شمال شرقی، و عناصر دروزی، از جمله سازمان های جهادی، اسلام گرا و سایر سازمان های تروریستی که عمدتا در جنوب فعالیت می کنند و در حال جنگ هستند. نیروهای ارتش سوریه مستقر در مرزهای شرقی این کشور این کار را با استفاده از انزوای بین المللی سوریه و وابستگی شدید آن به کمک های خارجی انجام می دهند. بر اساس برآوردهای مختلف، حجم کل کمک‌های نظامی و مالی تهران به‌ویژه از زمان آغاز جنگ داخلی در سال 2011 به بیش از 850 میلیارد دلار می‌رسد، علاوه بر این، سالانه حدود 700 میلیون دلار از حزب‌الله لبنان حمایت می‌شود. این یک کمک عظیم سیاسی-اقتصادی و نظامی-امنیتی است که رو به کاهش است، به ویژه از زمانی که روسیه شروع به تخلیه منابع نظامی خود در آنجا به نفع جنگ در اوکراین کرد، و همچنین در پس زمینه عقب نشینی نیروهای حزب الله و شبه نظامیان ایرانی به لبنان به عنوان بخشی از مبارزه ایران با اسرائیل. زمان بندی بحرانی مخالفان رژیم که از جمله شامل گروه‌های سنی، شبه‌نظامیان و شبه‌نظامیان ترک، کرد و سازمان‌های دیگر می‌شوند که زیر نظر «ارتش ملی سوریه» (SNA) (که ارتش رژیم اسد نیست) متحد شده‌اند - از استان ادلب، قلمرو مستقلی که آنها در دهه گذشته تحت کنترل خود درآورده اند، به سمت حلب همانطور که ذکر شد، در عین حال بر آن و همچنین شهرهای ادلب و حماه، زمانی که از جمله از گستردگی فرار از این منطقه بهره می برند، آن را تصرف کردند. ارتش اسد و به سمت جنوب به سمت دمشق، پایتخت حرکت می کند. این در حالی است که هدف آن ها مهار حملات ارتش اسد و حامیانش و تمدید آتش بس اعلام شده در مارس 2020 بین طرفین در چارچوب «مجمع آستانه» است که تحت نظارت ایران، روسیه و ترکیه برگزار می شود. شکی نیست که سرعت، ناگهانی و به خصوص زمان حمله به ویژه این روزهای نزدیک به اعلام آتش بس میان اسرائیل و حزب الله لبنان، تصادفی نیست. در ظاهر، این یک اقدام نظامی برنامه ریزی شده، هماهنگ و حیاتی با اهمیت استراتژیک، سیاسی و امنیتی است که انتظار می رود پیامدهای ژئوپلیتیک پیچیده و گسترده ای برای آینده سوریه و کل منطقه داشته باشد.از منظر استراتژیک گسترده، سوریه - که از 7 اکتبر از پیوستن به مبارزه کلی با اسرائیل اجتناب کرده است - یک حلقه استراتژیک بسیار مهم در "محور مقاومت" است که ایران برای ایجاد نفوذ منطقه‌ای خود رهبری می‌کند. https://www.maariv.co.il/journalists/article-1153955