📚💐🌺🌹 *توبه در قرآن کریم* {14}🌹🌺💐 دوستان عزیز و بزرگوار سلام عليكم صبح شما بخیر طاعات و عبادات تان قبول باشد ان شاءالله، ادامه می‌دهیم بخش دیگری از مبحث توبه درقرآن کریم را 👇 👈نمونه­هایی از تائبان در قرآن👇 در قرآن داستانهای فراوانی از توبه انبیاء علیهم السلام و غیر آنان بیان و مطرح شده است که ما به جهت استفاده بیشتر و کاربردی­تر مطرح کردن توبه، به نمونه­هایی از توبه غیر معصومان اشاره می­کنیم: 1. متخلّفان تائب👇 سه نفر از مسلمانان به نام 👇 «کعب بن مالک»، « ضرارة بن ربیع» و «هلال بن امیّه» از شرکت در جنگ تبوک و حرکت همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سرباز زدند، ولی این به خاطر آن نبود که جزء دار و دسته منافقان باشند، بلکه به خاطر سستی و تنبلی بود و چیزی نگذشت که نادم و پشیمان شدند. هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از صحنه تبوک به مدینه بازگشت، آنها خدمت پیامبر  اکرم صلی الله علیه و آله رسیدند و عذرخواهی کردند؛ اما پیامبر صلی الله علیه و آله حتی یک جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد که احدی با آنها سخن نگوید. آنها در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند، تا آنجا که حتی کودکان و زنان آنان نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمدند و اجازه خواستند که از آنها جدا شوند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اجازه جدایی ندادند، ولی دستور داد که به آنها نزدیک نشوند. فضای مدینه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای نجات از این خواری و رسوایی بزرگ، شهر را ترک گویند و به کوههای اطراف مدینه پناه ببرند. اینها همه زمینه توبه را در آنها فراهم می­کرد. از جمله مسائلی که حالت توبه را در آنها ایجاد کرد این بود که کعب بن مالک می­گوید: روزی در بازار مدینه با ناراحتی نشسته بودم، دیدم یک نفر مسیحی شامی سراغ مرا می­گیرد. هنگامی که مرا شناخت، نامه­ای از پادشاه غسّان به دست من داد که در آن نوشته بود: اگر صاحبت تو را از خود رانده، به سوی ما بیا! حال من منقلب شد [ و اشک در چشمانم حلقه زد و] گفتم: ای وای بر من! کارم به جایی رسیده که دشمنان در من طمع کرده­اند از طرف دیگر، بستگان آنها غذا برای آنها می­بر دند. اما حتی یک کلمه با آنها سخن نمی­گفتند. مدتی به این منوال گذشت و پیوسته شب و روز انتظار می­کشیدند که توبه آنها قبول شود و آیه­ای که دلیل بر قبولی توبه آنها باشد، نازل گردد، اما خبری نمی­شد. در این هنگام، فکری به نظر یکی از آنان رسید و به دیگران گفت: اکنون که مردم با ما قطع [رابطه] کرده­ اند، چه بهتر که ما هم از یکدیگر قطع رابطه کنیم. این کار بر حال توبه آنها افزود. پیشنهاد عملی شد؛ به طوری که حتی یک کلمه با یکدیگر سخن نمی­گفتند، ولی بر تضرّع و زاری آنها افزوده شد. این وضعیت پنجاه روز طول کشید و در طول این مدت، اظهار ندامت و پشیمانی و تضرّع و گریه و زاری در پیشگاه الهی داشتند. سرانجام توبه آنان پذیرفته شد و این آیه به عنوان پذیرفته شدن توبه آنان نازل گشت[43] وَ عَلَی الثَّلاثَةِ الذِّینَ خُلِّفُوا حَتَّی إذا ضاقَتْ عَلَیهِم الأرضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیهِم أنفُسُهُم وَ ظَنُّوا أن لامَلجأَ مِنَ اللهِ إلاّ إلیهِ ثُمَّ تابَ عَلَیهِم لِیَتُوبُوا إنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ[44] « و آن سه نفر که[ در مدینه]بازماندند[و از شرکت در جنگ تبوک خودداری کردند و مسلمانان با آنان قطع رابطه کردند]تا آن حد که زمین با همة وسعتش بر آنها تنگ آمد و[حتی] جایی در وجود خویش برای خود نمی­یافتند و دانستند که پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست. در آن هنگام، خدا به آنان توفیق توبه داد تا توبه کنند و خداوند توبه­پذیر و مهربان است.» از آیه فوق و شأن نزول آن به دست آمد که مردم و جامعه و رهبران جامعه باید تلاش کنند هم راه توبه را برای مجرمان بازگذارند و هم زمینه آن را فراهم کنند؛ چرا که توبه در تحوّ ل و سازندگی نقش مؤثری دارد. 👆بحث ادامه دارد 👈👈👈 _______________________ [43]. تفسیر نمونه، ج 8، ص 114، ح 7، ص 134، ح 2. [44]. توبه، 118. 👈التماس دعا دارم از شما خوبان 🤲