📝🖌📝🖌📝🖌📝🖌📝
عایشه مى گفت:
هنگامى که رسول خدا(ص) را وقت وفات در رسید و در خانه اش بسترى بود فرمود:
((دوست مرا فرا خوانید!))
من ابابکر را صدا زدم چون بیامد حضرت(ص) به او نگاهى کرد و سرش را پایین انداخت و گفت:
((دوست مرا فراخوانید!))
در پى عمر فرستادند چون حاضر شد پیامبر(ص) به وى نظرى افکند و باز فرمود:
((دوست مرا فرا خوانید!))
من گفتم: واى بر شما على بن ابى طالب(ع) را خبر کنید. به خدا سوگند که پیامبر(ص) غیر او را اراده نکرده است.
وقتى که على(ع) خدمت پیامبر(ص) شرفیاب شد و حضرت(ص) وى را دید, پارچه اى را که بر روى خود انداخته بود گشود و على(ع) را در کنار گرفت و همچنان در آغوش على بود تا جان سپرد.
مناقب آل ابى طالب, ج1, ص236 به نقل از طبرى و سمعانى.
با من همراه باش👇
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══