شعری از همشهری خوبمون شاعر؛ جناب آقای منصور نوشانی ««منتظران ظهور»» (هر که دلارام دید از دلش ارام رفت) (چشم ندارد خلاص هرکه در این دام رفت) __________________________________ دام تو نور است اگر جمعه بیایی عزیز صبح سپیدی عیان امده و شام رفت وصل اگر شد دلم با دل پر مهر تو گر نشود وصل دل عمر بناکام رفت پرتو رویت چو دید صوفی طماع ما چون رخ خوبت ندید پخته نشد خام رفت برده نیکو خصال مو ذ نی چون بلال صبح برای اذان او به سر بام رفت مرغک شیدا که تو منتظر دانه ای دانه نخورده هنوز گرسنه در دام رفت هم پدر و مادرم منتظرت بوده اند منتظرانت به خاک این همه اقوام رفت تا که ببیند رخت جمعه ای منصور ما چند نشیند براه باقی ایام رفت سروده منصور نوشانی کوشکی زمان سروش ۱۴۰۳/۱۰/۱۵ انجمن شعر و ادب شهر کوشک ✨کوشک نشین ✨ eitaa.com/kushk_neshin