مقتل فاطمیه (1) مقتل حضرت فاطمه سلام الله علیها از زبان فضه سلام الله علیها اِعلَم اَنَّهّ لَمّا قُبِضَ رسول‏ اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم، اِفتَجَعَ له الصّغير والكبير و كَثُر عليه البكاء، و قُل العزاء، و عَظُمَ رِزوَه على الاقرباء والاَصحاب والاَولياء والاَحباب، والغُرباء والاَنساب، ولَم تَلق اِلّا كل باكِِ و باكيه، و نادِبُُ و نادِبه، و لَم يَكُن فى اَهل الاَرض والاَصحاب والاَقرباء والاَحباب اَشَدُّ حُزناََ و اَعظَم بُكاء و انتِحاباََ مِن مَولاتى فاطمه الزهراء عليهاالسلام، و كانَ حزنَها يَتَجَدِدُ و يَزيد، و بُكائُها يَشتَد بدان، رحلت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم دل كوچك و بزرگ را به درد آورد، و بسيار بر او گريستند و صبر همه را به سر آورد، و مصيبت فقدان او بر نزديكان و ياران و دوستان و احباب و بيگانگان و خويشان سخت بود، و همه‏ ى مردان و زنان براى او گريه و ندبه نمودند، ولى در روى زمين و در ميان ياران و نزديكان و دوستان كسى غمگين‏تر از سرورم فاطمه‏ زهرا عليهاالسلام نبود و وى بيشتر و شديدتر از همه گريه میکرد. و اندوه او پيوسته تازه و افزون، و گريه‏ اش شديدتر میشد. فَجَلست سَبعه اَيام لا يهدا لها اَنين، و لا يَسكن منها الحنين، كل يوم جاء كان بُكائُها اكثرُ من اليوم الاَوَّل فَلَمّا كان فى اليوم الثّامِن اَبدت ما كَتَمت من الحُزن فَلَم تطق صبرا اذ خَرجَت و صَرخَت، فَكَاَنَّها مِن فَمِ رسول‏ اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم تنطق پس هفت روز ناله‏ ى او آرام و صداى او خاموش نمیشد، و هر روز بيش از روز گذشته گريه مینمود، تا اينكه روز هشتم اندوه نهفته ى خود را آشكار نمود و نتوانست شكيبايى كند، لذا از خانه بيرون آمد و ناله سر داد، به گونه‏ اى كه گويى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم سخن میگويد منبع بحارالانوار علامه مجلسی