خدمت آقا امام زمان(عج) 📙(از بیانات آیت الله ناصری) ✳️یکی از دوستان نقل کرد و گفت: دو سه تا گرفتاری داشتیم و وضع ما خیلی خراب بود. گفتیم می رویم از حضرت رضا عليه السلام حاجت می گیریم و می آيیم. 💠رفتیم مشهد و مسافرخانه گرفتیم. اتاق ما طبقة بالا بود. همسرم را گذاشتم و رفتم حرم. از حرم که برگشتم، دیدیم در خانه کسی نیست. 🔰از خادم سؤال کردیم؛ گفت: «همسر شما از آن بالا می خواست پایین بیاید، از پله ها افتاد پایین و او را به بیمارستان بردند». فوراً به بیمارستان رفتم و دیدم سر و دست او شکسته است. 🍃 گفتم: «یا امام رضا! خوب از ما مهمان داری کردی!» ♻️ فردا صبح در راه برگشت از حرم زمین خوردم و دنده ام آسیب دید. گفتم: «یا علی بن موسی الرضا! من آمدم دردی از دلم برداری، دو تا درد هم روی دلم گذاشتی. باشد طوری نیست. دیگر حرم هم نمی آیم». 🌀 بادرد وتضرع رفتم یک کنار نشستم، یک خرده تخمه گرفتم و شروع کردم تخمه ها را شکستن. بعد دیدم یک آقایی✨ در آن جمعیت دارد می آید که خیلی فوق العاده است و پشت سر او پیرمردی است كه کوله پشتی‌اي پشت او است و با ادب دارد می آید. 🔆آن آقا رسید مقابل من وگفت: «اینجا آمده‌اي». گفتم:« بله اینجا آمده ام. حالا هم این طور نشسته ام. دارم تخمه می شکنم». 💫گفت: «خدمت جدم رفتی، از جدم چه چيزي طلب کردی؟» من خیال کردم یکی از سیدهای زائر امام رضا(ع) می باشد. گفتم: «آقا! از اين کاسه چوبی که کسی حلوا نخورده است!» ❤️آقا فرمودند: «این حلواهایی که از اول عمر تا به حال خورده‌ای از کاسه که بود؟ 👌مصلحت تو چنین است. خدا می خواهد اجر و مقام بدهد، بلا می دهد(تا لایق مقام و مرتبه شوی) و در این اثنا میان گفتگو از نظرم غايب شد. بعد متوجه شدم که آن شخص مولایمان امام زمان(عج) بوده ✨😔 (ای داد وفغان که نشناختم وای که در این ابتلاء باختم) 💖صَـلَ اللهُ عـَلـیکَ یـا صـاحـبَ الـزَّمـان (عج) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•