#ادواردو #برش_کتاب می‌گوید: «توی همین اوضاع بود که قدیری ما را با ادواردو و آشنا کرد. من و بعدها هم برادرم محمد. خود قدیری قرار بود چند وقت بعد برود ایران. ادواردو هم با این که آن موقع روابط عمومی بالایی داشت و با خیلی از سران قدرتمند ایتالیا که هیچ، رهبران سیاسی و اقتصادی دنیا هم ارتباط داشت اما کسی را می خواست که در این شرایط جدیدش بتواند به آنها اعتماد کند. شاید بتواند سؤالاتش را بپرسد. بهتر بود شیعیان ایتالیا در این ماجرا درگیر نشوند. چون آنها همین طوری هم زیر ذره بین بودند و بهشان حساس بودند. این شد که قدیری من را با ادواردو آشنا کرد. چون من چندان در فعالیتهای انجمن اسلامی درگیر نبودم و خیلی حساسیتی روی من نبود. قبل از این که قدیری به ایران برگردد، فخرالدین حجازی برای یک سفر تبلیغی و سخنرانی آمده بود ایتالیا. ادواردو گفت من را ببرید دیدن حجازی. از حجازی پرسید که با آیت الله خمینی ارتباطی دارد یا نه. وقتی جواب بله شنید از حجازی خواست تا برایش از دفتر امام وقت بگیرد. می‌خواست برود دیدن امام. حجازی قول داد پی گیری کند. چند وقت بعدش خبر داد که برایش از امام وقت ملاقات گرفته. ادواردو رفت ایران دیدار امام و برگشت. از این رو به آن رو شده بود. از آن پس هر وقت می خواست مثالی بزند یا از حضرت علی می‌گفت یا از امام خمینی. آن روز توی آن دیدار در حضور کسانی که آنجا بوده اند امام پیشانی او را می‌بوسد. او در حقیقت تنها خارجی بود که #امام_پیشانی_اش_را_بوسیده_اند». @lahazate_talaei_ketabkhani