برای همین دشمنیِ شوروی با میرزا دوباره شروع شد و قصد ضربه زدن به او را داشتند. می دانید چرا ؟ چون با وجود مرد قهرمانی مانند میرزا کوچک خان، انگلیسی ها و شوروی ها نمی‌توانستند با خیال راحت به دزدی ها و ظلم خود در کشورمان ادامه دهند . شوروی ها جنگ با گروه جنگل را شروع کردند. میرزا و یارانش در یک زمان نمی توانستند هم با انگلیسی ها هم با شوروی ها بجنگد، برای همین چند جا شکست خوردند و تعدادی از یاران میرزا شهید شدند. میرزا کوچکِ«بزرگ» ما برای این که کشت و کشتار کم تر شود تصمیم گرفت، یارانش را پراکنده کند و مدتی از دید دشمنان دور شود تا برود و نیروهایش را تقویت کند و با برنامه ریزی قوی تری دفاع را شروع کند. برای همین به همراه دوست آلمانی اش «گائوک» به طرف کوه های خلخال رفت . برف و یخبندان کوهستان ها را پوشانده بود.‌ آن ها به سرمای آذرماه برخوردند. میرزا می دانست عبور از این یخبندان کار ساده ای نیست، اما امیدوار بود تا نجات پیدا کند و بتواند کار نیمه تمامش را به پایان برساند، همه ی فکرش پیش مردم و کشورش بود. اما وقتی می خواست از کوه گدوک عبور کند در برف و کولاک سختی ماند و در سن ۴۱ سالگی، در راه آزادی مردم و کشورش به شهادت رسید ‌. میرزا کوچک خان غیور و قهرمان، درست است در زمان زندگی شما، تعداد کمی به یاری ات آمدند و نشد در آن روزگار به هدفت برسی! اما خونِ تو در رگ های سربازان امام خمینی جریان داشت و امام مهربانی ها و همه ی مردم ایران، راه شما را به سرانجام رساندند و بیگانگان را برای همیشه از کشورمان بیرون کردند . روز ۱۱ آذر بزرگداشت این قهرمان بزرگ ایران است . کشور ما و مردمش به وجود چنین سردار بزرگ و رشیدی در تاریخ افتخار می کند و به روح او سلام و درود می فرستد‌.