⚫هيات مجازي لامرد پلاس ▪ اسب حسین به زمینی هولناک رسید و بایستاد هرچند شاه‌زاده تازیانه می‌زد گام‌ازگام برنمی‌گرفت. حسین (ع) فرمود که هیچ‌کس می‌داند که این چه زمین است؟ یکی گفت: این را ارض ماریه گویند. حسین (ع) فرمود که شاید نامی دیگر داشته باشد. گفتند: آری این موضع را کربلا خوانند. حسین (ع) گفت: «الله اکبرُ ارضُ کربٍ و بلآءٍ وَ سَفکُ الدّماءِ» این زمین کرب و بلاست این، جای ریختن خون‌های ماست. این محطّ رجال آل عباست علی‌اکبر پیش آمد که ای پدر بزرگوار این چه فال است که می‌گیری و این چه مقال است که می‌گویی؟ گفت: ای جان پدر، با جدّت مرتضی علی (ع) در وقت عزیمت صفین، بدین موضع رسیدیم که کربلا می‌گویند. امیر فرود آمد و سر در کنار برادرم امام حسن (ع) نهاد و من بر سر بالین وی نشسته بودم، ناگاه از خواب در آمد، گریان، گریان. برادرم گفت: «یا ابتاه» تو را چه شد؟ گفت: در واقعه دیدم که دریایی از خون در این صحرا بود و حسین من در آن دریا افتاده، دست و پا می‌‌زد و فریاد می‌کرد و هیچ‌کس به فریاد او نمی‌رسید. آنگه رو به من کرد و گفت: «یا اباعبدالله» تو را در این صحرا واقعۀ هایله دست خواهد داد. چه خواهی کرد؟ گفتم: صبر کنم و جز صبر و شیکبایی چه چاره دارم؟ امیر گفت: هم‌چنین کن که مزد صبر کنندگان در شمار نمی‌آید، «... انّما یُوَّفَّی الصابِرونَ اَجرَهُم بِغَیرِ حِسابٍ» (10/الزمر)، خدا یار صابران است و ما را به تمسک به چیزی که فرمود صبر است. 💬 کتاب روضه نشر کتابستان ⬅لامرد پلاس رسانه ای برای مردم 📌لامرد پلاس را به دیگران معرفی کنید لامرد پلاس در https://eitaa.com/lamerdplusnews *_کانال واتس آپی لامرد پلاس_* 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://bit.ly/LamerdPlus