💅 لاک جیـــغ 🧕
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ #لجولجبازی #پارت_281 حرفهای مامان حسابی بهمم ریخته بود ، گرشا سر کوچه منتظرم بود
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ تا آخرین لحظه ای که باهم بودیم از حرفش کوتاه نیومد، انگار جدی جدی تصمیمش و گرفته بود و میخواست بیاد، بیاد در حالی که هیچکس موافق نبود و من اصلا نمیفهمیدمش! فقط سه روز تا آخر هفته ای که گرشا ازش گفته بود باقی مونده بود و من تموم امروز نتونسته بودم به مامان حرفی بزنم... اصلا نمیدونستم وقتی به گوش بابا برسه چه عکس العملی قراره نشون بده و این میترسوندم که نشسته بودم رو تخت و هزار تا فکر و خیال تو سرم رژه میرفت! غرق همین افکار با شنیدن صدای کوتاه پیام گوشیم آهی کشیدم و گوشیم و تو دستم گرفتم، گرشا بود و میخواست بدونه قضیه رو به مامان گفتم یا نه؛ "چیشد؟" براش نوشتم "هرچقدر با خودم کلنجار رفتم نتونستم بگم" این بار به پیام دادن بسنده نکرد و باهام تماس گرفت! نفسی گرفتم و جواب دادم: _جونم؟ صداش گوشم و پر کرد: _پاشو ، پاشو برو پیش مامانت بهش بگو دومادت آخر هفته میخواد با گل و شیرینی بیاد دیدنت! حتی تصور رسیدن بهش که یه جورایی غیر ممکن بود باعث لرزیدن قلبم میشد که لبخندی روی لبهام نشست: _مامانمم میگه قدمش رو تخم چشمام! دوباره صداش و شنیدم: _شاید این و نگه ولی حداقلش اینه که من با اطلاع قبلی میام! جواب دادم: _تو چی؟ تو به خانوادت گفتی؟ صداش تو گوشی پیچید: _آره گفتم، حالا نوبت توئه که بگی! با تعجب گفتم: _واقعا؟ اونا چی گفتن؟ شمرده شمرده گفت: _تا وقتی به یکتا خانم نگی منم هیچ اطلاعاتی از اینور بهت نمیرسونم! با مکث جواب دادم: _خیلی سختمه حرفم و رد کرد: _اصلا هم سخت نیست بهش بگو و خبرش و بهم بده! بعد از رد و بدل شدن چند تا جمله دیگه تماسمون قطع شد، هرچی من از استرس داشتم خفه میشدم، گرشا حسابی آروم بود و ازم قول گرفته بود که همین الان برم و ماجرارو به مامان بگم که از روی تخت بلند شدم و جلوی آینه ایستادم، چند ثانیه ای به خودم نگاه کردم  و چند تا مشت آروم به سینم کوبیدم تا آروم باشم و بعد از کشیدن چند تا نفس عمیق برگشتم تا از اتاق بزنم بیرون که صدای مامان و پشت در اتاق شنیدم: _یاسمن عزیزم بیا شام بخوریم! با عجله به سمت در رفتم و در و باز کردم، با دیدنم جاخورده گفت: _ترسوندیم، پشت در وایساده بودی؟ جواب دادم: _باید باهم... باهم حرف بزنیم مامان! و کنار در ایستادم و مامان که نمیدونست قضیه از چه قراره با تردید وارد اتاق شد... ⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️⭐️⭐️