💚#فاطمةالزَّهراء_علیهاالسلام💚
8⃣
▪️در سال يازدهم هجرى در آخر ماه صفر رحلت جانگداز پيامبر(ص) پيش آمد و چه دردآور بود جدايى اين پدر و دختر، پدرى چون پيامبر گرامى كه هميشه هنگام سفر با آخرين كسى كه وداع مى كرد و او را مى بوئيد و مى بوسيد؛ دخت گراميش بود و چون از سفر باز مى گشت اولين ديدار را با دخترش داشت. پيوسته از حالش جويا مى شد و رازى از رازها را در گوش جانش مى گفت...
▪️دخترى كه پيوسته از كودكى در كنار پدر بود و از او پرستارى مى كرد؛ گاهى با زنان هاشمى به ميدان جنگ مى شتافت تا حال پدر را جويا شود.
▪️چنانكه در جنگ احد كه به دروغ شایعه افتاد كه پيامبر(ص) در جنگ كشته شده، به دامنه كوه احد شتافت و سر و صورت خونين پدر را شستشو داد و از خاكستر حصيرى كه سوخته بود بر جراحات پدر پاشيد و از زخمهاى آن حضرت مواظبت كرد تا بهبود يافت...
▪️دخترى كه لحظه به لحظه كه از كارهاى خانه دارى و بچه دارى فراغت مى يافت به خدمت پدر مى رسيد و از ديدارش بهره مند مى شد...
▪️آرى لحظه جدايى اين چنين پدر و دخترى فرا رسيد و چه زود فرا رسيد. پيامبر(ص) در بستر بيمارى افتاد و رنگ رخسارش نمايانگر واپسين لحظات عمرش بود...
▪️عايشه روايت مى كند كه پيغمبر(ص) در حالت جان دادن و آخرين رمقهاى حيات دختر عزيزش فاطمه(ع) را خواست و نزديكش نشانيد و در گوش او رازى گفت كه فاطمه سخت به گريه افتاد. پس از آن سخن ديگرى گفت كه ناگهان چهره فاطمه شكفته شد. همگان از ديدن اين دو منظره متضاد متعجب شدند.
▪️راز اين رازگويى را از حضرت فاطمه زهرا خواستند و حضرت فرمود: نخست پدرم خبر مرگ خود را به من گفت بسيار محزون شدم و عنان شكيبايى از دستم بشد؛ گريه كردم او نيز متاءثر شد، ديگر بار در گوشم گفت: دخترم! بدان كه تو نخستين كسى از خانواده هستى كه بزودى به من ملحق خواهى شد. به شنيدن اين بشارت خوشحال شدم.
▪️پدرم فرمود: راضى هستى كه (سيدة نساء العالمين و سيدة نساء هذه الامه) باشى؟ من گفتم: به آنچه خدا و تو بپسنديد راضى ام...
▪️بارى، فاطمه سرور زنان عالم و سرور زنان اين امت، اين نوگل خندان باغ رسالت بر اثر تند بادهاى حوادث، زود پرپر شد... و چندى بعد از پدر بزرگوارش به وى پيوست... وه كه چه كوته بود عمر آن ملكه اسلام😭
🏴 #فاطمیه 🏴
ا┄•═✧☫✧☫✧☫✧═•┄ا
#ظهور_بسیار_نزدیک_است#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج