برادرجان! درعمق‌فتنہ،چہ"تقدیرغریبی" برایت‌رقم خورد.خداتو رابراے‌چنین‌صحنہ‌ے‌تلخ‌و عرصہ‌ے‌دردآورے‌انتخاب‌ڪرد. این‌تو بودے‌ڪہ‌مے‌توانستے‌درچنین‌نقش دشوارے‌، ظاهربشوے‌ودشمن‌راسیہ‌رو و ناڪام‌بگذارے‌؛مرحبا بہ‌مقاومتت.‌.. تومقاومت‌رادر وجودخون‌آلود ومجروح خویش، متجلّے‌وعیان‌ڪردے‌. اینڪ‌باید تو را "اسطوره‌ے‌مقاومت" دانست. مقاومت‌باید‌در برابر‌بدن‌خون‌آلود وتن رنجورت، زانوبزند وشاعرِعاجزِانگشتر شکسته‌ات‌شود. برادرجان! دردل‌شهر، داغ "تنهایے‌" و "مظلومیّت" رادیدے‌وطعم "زخم‌ها" و "ضربه‌ها"ے‌ سهمگین‌راچشیدے‌. دست تقدیر، تو را از دوستانت‌جداڪرد وبہ دست‌گرگ‌هاے‌خبیث‌سپردتا درتنهایے‌ات، "قساوت‌شان" رادرپیڪرخونین‌تو نمایان سازند. و تونشان‌دادے‌ڪہ‌شیاطین خیابانی، چہ‌بے‌اندازه‌درّنده‌اند. بردارجان! مقام‌تو، مقام "وفا" و "صدق" است. تو،‌مرد‌میدانے‌و مردایستادن و پشت‌نکردن‌وعهدنشکستن. "جان" دادے‌و "ایمان" نباختے‌. مے‌خواستنداز زبان‌یڪ طلبہ‌ے‌بسیج‌ے‌، اهانت‌بہ‌آیت‌اللہ‌خامنہ‌اے‌ را بہ‌گوش‌دوست و‌دشمن‌برسانند، اما هرچہ‌زدند‌و درد‌آفریدند‌و‌زخم‌نشاندند، ڪلامے‌از‌تو‌نشنیدند... داستان‌ڪربلا را‌نخوانده‌اند‌و نمیے‌دانند انقلاب، حامیانے‌داردڪہ‌همچون‌اصحاب حسین، سخت‌تر‌از پاره‌هاے‌پولاد‌هستند. آن‌‌ڪہ "عهد خون" با‌ولے‌حقّ بستہ‌است، از خون‌خویش‌دریغ‌نمے‌ڪند و‌از "مرگ" نمے‌هراسد. و‌سرانجام،‌پاداش‌مجاهدت، "شهادت" شد. برادر‌جان! آرمان‌علے‌وردے‌! تواتّفاق برآمده‌از‌انقلابے‌، نہ آن‌قلاده‌‌شکسته‌هاے‌ هرزه‌زبان‌در خیابان‌و‌دانشگاه. ✍🏼 دڪتر‌مهدے‌جمشیدے‌