🏴 صحبت های پایانی حجت الاسلام والمسلمین علوی در شب اول ۱۴۴۶ - قسمت دوم ▪️کوفه داستان عجیبی دارد! هجده هزار نفر در نماز مسلم بودند اما یک نفر هم در آخر نماند! خیال نکنید کوفه یک سرزمین خاص است. کوفه امتداد تاریخی دارد. کوفه ادامه دارد چون کربلا ادامه دارد، چون حسین(ع) ادامه دارد. جوان! کوفی نباش. ▪️ بعضی ها را با تطمیع و پول خریدند. برخی دیگر را با تهدید ترساندند و نگرانشان کردند و گفتند که اموالتان را می‌گیریم و خانه هایتان را خراب می‌کنیم. همه دارایی هایتان را مصادره می.کنیم و بیت المال را قطع می‌کنیم. یک عده را هم سرگرم کردند و یک عده هم از این پیچیده تر فریب خوردند که هیچ کدام از این ها مانع شان نشد ولی در یاری حسین (ع) سستی کردند؛ گفتند: مسلم جوان خوبی است اما ما صبر می کنیم تا خود حسین بیاید! ▪️ فتنه ها خیلی پیچیده است و در هر کدام از آنها، ریزش داشتند. سلیمان صرد خزاعی از بزرگان انقلاب توابین است ولی گفت: من جنگ را قبل از حضور حسین مکروه می دانم! یعنی اگر ای مسلم! شمشیری بکشی، کوفه همراهت نیست و تنها باید بجنگی. و او تنها هم جنگید... ▪️ حسین(ع) که شکست نمی‌خورد. مسلم هم که همراه حسین است شکست نمی‌خورد بلکه این کوفه هست که شکست می‌خورد و سالها گرفتار فتنه شد. نسل ها متولد شدند و تغییر کردند و از حلال زادگی عقب نشینی شد و در نسل کسانی که در یاری حسین کوتاهی کردند، اولاد حرام درست شد! به خودشان آمدند دیدند بچه هایشان منکر همه چیز شدند. چون تعلل کردند. چون کوتاهی کردند. چون *در جایی که باید قدم بر می‌داشتند، قدمی بر نداشتند.* در جایی که باید حرف می‌زدند، ترسیدند و اقدامی نکردند. ▪️ جوان! یک دهه متمرکز باش که فرصتی است برای سلوک عاشورایی خودت، با امام حسین (ع)... اگر صبح و شب سلام می‌دهی و پیراهن مشکی به تن می‌کنی و در یک اردوی تربیتی شرکت می‌کنی، آمده ای تا که خودت را به امام حسین (ع) نشان بدهی. حتی اگر گریه ات هم نمی‌آید بگو: آقا... من معرفت پیدا نکرده ام. با حسین (ع) حرف بزن. به آقا بگو که شنیدم در داغ علی اکبر خیلی درد کشیده ای... تو حسین (ع) هستی! مگر می شود دلت برای علی اکبر بسوزد؟ تو مرد خدایی و ولی واقعا مگر با علی اکبر چه کار کرده اند که چنین شدی...؟ با مولایت در این ایام و مجالس حرف بزن. منتظر خواندن خواننده نباش. او زمزمه اش را می کند. تو باید خودت با امام حسین (ع) حرف بزنی. مولایت صحبت کن... ▪️ ان شاالله یک روزی که چشم مان را در این عالم می‌بندیم و امیرالمومنین (ع) بر ما (که محتضر شده ایم) حاضر می‌شوند. بعضی اوقات به تنهایی و با غضب بالاسر کافر و منافق حاضر می‌شوند. بعضی اوقات امیرالمومنین همراه با حسین وارد می‌شود. حسین سفارش می کند. گاهی هم که محتضر خیلی مقامش بالاست، امیرالمومنین(ع) می‌آیند و به همراه شان حضرت فاطمه زهرا (س) هم هست. به امیرالمونین (ع) سفارش می کند که نوکر ما نسبت به ما با غیرت بوده است. نکند من چشمانم را باز کنم و تو را نبینم یا حسین (ع)... خدا نکند در لحظه‌ی اول که چشم مان در این دنیا بسته می‌شود و در دنيای دیگر باز می‌شود، حسین (ع) را نبینیم... خدایا ما را در دنیا و آخرت حسینی بگردان. 🌐  Lesansedgh.ir 🆔 @Lesansedgh_ir