تازه‌سروده‌ای برای (س) این عشق؛ کار اوست... از ما بر نمی‌آيد: زن با حضور مرد پشت در نمی‌آید بعد از نزول شعله‌ها، بعد از هجوم زخم یک زن میان این همه لشکر نمی‌آید زن آن زمان که کودکانش در خطر باشند از بین آتش در پی همسر نمی‌آید این زن چگونه همچنان پشت علی مانده؟ آنجا که حتی مالک اشتر نمی‌آید اصلا چرا زخمی به مسجد می‌خورَد راهش؟ زن بین این مردم که بر منبر نمی‌آید زن می‌رسد تا پاسخ رجاله‌ها باشد روزی که از مردی صدایی در نمی‌آید؛ ای دست‌برده بر فدک! قرآن نمی‌خوانی در دشمنی با ما به جز ابتر نمی‌آید ای ذات‌ِ شر! خود را نپوشان با لباسِ خیر این رخت جز بر قامت حیدر نمی‌آید دست رسول الله دستی را که بالا برد تا هست از آن دست بالاتر نمی‌آید محکوم بیعت با فراری‌های خیبر باد دستی که سمت فاتح خیبر نمی‌آید هان! ای مسلمانان! از این قال النبی(ص) گویان- با ما کسی از راه پیغمبر نمی‌آید در بزمِ «آتش ریختن در خانه‌ی توحید» از شرم دیدار نبی(ص) کافر نمی‌آید او خطبه می‌خوانَد حقایق را، ولی پیداست- از این مسلمانان مسلمان در نمی‌آید ◽️◽️◽️ مشکل‌گشای دین پیغمبر علی بود و آمد شبی که کاری از او بر نمی‌آید سر می‌گذارد یک پسر بر سینه‌ی مادر امشب صدای قلب او دیگر نمی‌آید باور کنم ای کاش در کابوس بعد از این- هر شب سراغ چادر مادر نمی‌آید چشمش چه دیده پیش از این‌ها که از این پس را حتی حوالی‌های آن معبر نمی‌آید باور کنم ای کاش این داغ آخرین داغ است سنگین‌تر از این بر سر دختر نمی‌آید باور کنم ای کاش در ظهر عطش فردا زیر گلوی تشنه‌ای خنجر نمی‌آید باور کنم ای کاش مادر سمت مقتل نیست آن ساعتی که صبر قاتل سر نمی‌آید ▫️▫️▫️ نقطه. سر خط؛ قهرمانِ قصه در راه است... مردی که می‌گفتند او آخر نمی‌آید این قصه را خواندم که فرزندم قوی باشد چون بی‌گمان آن مرد بی لشکر نمی‌آید ✍حسن اسحاقی 🆔️ @Life_club