مامانم بابامو صدا زد که در شیشه سس رو باز کنه پدرم بعد از کلی کلنجار نتونست منم خیلی راحت درش رو باز کردم و گفتم :اینم کاری داشت؟؟ پدرم لبخندی زد و گفت: یادته وقتی بچه بودی من در شیشه رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟ بدجوری بغض گلمو گرفت.. سلامتی همه باباها شادی روح تمام باباهای آسمانی @lml0000