خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زاری
مهربانان روی بر هم وز حسودان برکناری
هر که را با
#دلستانی عیش میافتد زمانی
گو غنیمت دان که دیگر دیر دیر افتد شکاری
راحت جان است رفتن با
#دلارامی به صحرا
عین درمان است گفتن درد
#دل با غمگساری
هر که منظوری ندارد عمر ضایع میگذارد
اختیار این است دریاب ای که داری اختیاری
عیش در عالم نبودی گر نبودی روی
#زیبا
گر نه
#گل بودی نخواندی
#بلبلی بر شاخساری
بار بی اندازه دارم بر
#دل از سودای جانان
آخر ای بی رحم باری از
#دلی برگیر باری
دانی از بهر چه معنی خاک پایت مینباشم
تا تو را ننشیند از من بر
#دل #نازک غباری
ور تو را با خاکساری سر به صحبت درنیاید
بر سر راهت بیفتم تا کنی بر من گذاری
زندگانی صرف کردن در طلب حیفی نباشد
گر دری
#خواهد گشودن سهل باشد انتظاری
دوستان معذور دارند از جوانمردی و رحمت
گر بنالد دردمندی یا بگرید بیقراری
رفتنش
#دل میرباید گفتنش جان میفزاید
با چنین حسن و لطافت چون کند پرهیزگاری
عمر
#سعدی گر سر آید در حدیث
#عشق شاید
کاو نخواهد ماند بی شک وین بماند یادگاری
#خوش_بود_یاری_و_یاری_بر_کنار_سبزه_زاری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/131
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈