زین خوش رقم که بر رخسار می‌کشی خط بر صحیفه و می‌کشی زان سوی هفت پرده به بازار می‌کشی کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف هر دم به قید سلسله در کار می‌کشی هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست از خلوتم به خانه خمار می‌کشی گفتی سر تو بسته فتراک ما شود سهل است اگر تو زحمت این بار می‌کشی وه زین کمان که بر من بیمار می‌کشی بازآ که چشم بد ز رخت دفع می‌کند ای تازه که دامن از این خار می‌کشی حافظ دگر چه می‌طلبی از نعیم دهر می می‌خوری و طره می‌کشی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/752 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈