امشب مگر به وقت نمی‌خواند این خروس عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس پستان یار در خم گیسوی تابدار چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس یک شب که دوست فتنه خفتست بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ یا از در سرای اتابک غریو کوس لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود برداشتن به گفته بیهوده خروس ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/401 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈