فرمانده‌ی گردانمون بود ، خدارحمتش کنه؛ شهید شد ، می‌گفت : اگه تو یه‌شهر همه دنبال منافع‌خودشون باشن اون شهر میشه جنگل ! هرکسی چنگ میندازه تو سفره بغل دستیش برای یه لقمه بیشتر ! میگفت اما جبهه برعکسه، هرکی بیاد توش باید اول ساکِ منافعش رو بزاره زمین و جونش رو بگیره کف دستش. برای همین جبهه عین یه باغ ، پرنده درست می‌کرد ، این پرنده ها هم با این سنگرها یه بهشـت ساخته بودن ! وقتی داشت شهید می‌شد گفت: این دنیای جنگلی بمونه دست اهلشُ، این بهشتِ باصفا هم مفتِ چنگِ ما ! اینُ گفتُ چشماش رو بست ... جنازه ش هم همونجا موند ، زیر اون آتیش ، جنازه خیلی ها جاموند ... 🆔 @loveshohada28 ڪانال شهادت زیباست🕊☝️