فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم دیده‌ام گاهی در تب ماه می‌آید پایین می‌رسد دست به سقف‌ ملکوت دیده‌ام سهره بهتر می‌خواند گاه زخمی که به پا داشته‌ام زیر و بم‌های زمین را به من آموخته است گاه در بستر بیماری من حجم گل چند برابر شده است و فزون تر شده است قطر نارنج شعاع فانوس و نترسیم از مرگ مرگ پایان کبوتر نیست مرگ وارونه یک زنجره نیست مرگ در ذهن اقاقی جاری است مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد مرگ در ذات خوش دهکده از صبح سخن می‌گوید مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان مرگ در حنجره سرخ-گلو می‌خواند مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است مرگ گاهی ریحان می‌چیند مرگ گاهی ودکا می‌نوشد گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد و همه می‌دانیم ریه‌های لذت پر اکسیژن مرگ است...! در نبندیم به روی سخن زندهٔ تقدیر که از پشت چپرهای صدا می‌شنویم پرده را برداریم ؛ بگذاریم كه احساس هوایی بخورد بگذاریم بلوغ زیر هر بوته كه می‌خواهد بیتوته كند بگذاریم غریزه پی بازی برود كفش‌ها را بكند و به دنبال فصول از سر گل‌ها بپرد بگذاریم كه تنهایی آواز بخواند چیز بنویسد و به خیابان برود ... ساده باشیم ساده باشیم چه در باجهٔ یک بانک چه در زیر درخت ! 🦋🕯🥀eitaa.com/M0hmal