🔰شعر روضه مادر عباس علیه السلام این همان بانوی والایی است که روزی اش شد مادر سلطان عشق و زینب کبری شود تا که مولا خواستگاری کرد از او با خویش گفت شک ندارم بهتر از این شوهری پیدا شود بارها شد نیمه شب ها رفت با زینب بقیع خوش به حالش روزی اش شد زائر زهرا شود با ادب بودن درِ این خانه بی پاسخ نماند قسمت این فاطمه شد مادر سقا شود با اباالفضلش دما دم صحبتش این بود که او بزرگش کرده تا که نوکر آقا شود با همان قد خمیده با همان چشم ضعیف هرکجا میخواست پیش پای زینب پا شود لحظه ای کافیست تا چشمش بی افتد به رباب اشک می ریزد به قدری که زمین دریا شود حرف از شش ماهه و تیر و گلوی او نزن قامتی دیگر ندارد تا که از غم تا شود چار قبری که کشیده چار گوشش پرچم است پس بگو شش گوشه ای راهم بکش زیبا شود ♦️کارخانه تولید محتوای مذهبی http://eitaa.com/joinchat/3946119185Cc42a0286aa