خدای من! پیشت گلایه آورده‌ام از «خود»م همانی که یک‌ریز از من بدی می‌خواهد و برایِ خطاکردن پایِ کار است مشتاق سرپیچی است و انگار برای قهر تو داوطلب است مدام به جاده‌های نابودی می‌کشاندَم تا از من پیشِ تو ناچیزترین«نابود» را بسازد. هم مرض‌هایِ زیاد دارد هم آرزوهای دور و دراز! بلایی سرش بیاید، دادش بلند است خوبی ببیند، ناخن‌خشکی می‌کند. عاشق بازیگوشی‌های بی‌خود است! و لبریز از سهل‌انگاری و فراموشی. برای گناه به عجله می‌اندازدم... و برای توبه به دلم وعدهٔ امروز و فردا می‌دهد! •مناجات‌خمس‌عشر• -کتاب درگوشی‌های عاشقانه🌠 💌 https://rahevasl.ir/product/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87