می‌گفت: «می‌بینی سینه‌ات چه تنگ است و قلبت گرفته؟ شاید او هم هوایی شده! شاید او هم دل‌تنگ خداست، شاید او هم از این همه تکرار مکررات خسته شده، این همه را تجربه کردی، نمـی‌خواهی یک‌بار هم راه خدا را تجربه کنی؟ یعنی به یک بار امتحان هم نمی‌ارزد؟»