🔸جامعیت نصوص در بیان همه احکام و نیازمندیهای بشری ... اولاً قرآن جامع همه معارف است و روش و نشانه های تفصیل و تبیین را در اختیار گذاشته است و ثانیاً عنایت معصومان بر حفظ معارف مورد نیاز بوده است و ثالثاً ظرفیت و قابلیت نصوص خصوصاً در حالت فقاهت منظومه ای و استحصال شبکه معارف، در ترمیم یا تولید معارف مورد نیاز و مسائل مستحدثه جامعه و حکومت،‌ ظرفیت و قابلیت ناشناخته و فوق العاده ای است که در حوزه های علمیه بخاطر غربت قرآن و حدیث، مغفول واقع شده است. برخی قائل به منطقه الفراغ هستند و اینکه خداوند برخی مسائل را در اداره امور دنیایی در عرصه سیاسی و اجتماعی یا دستاوردهای بشری و محصولات تمدنی را بر عقل و تشخیص و اراده و اختیار بشر گذاشته است. این نگاه در نهایت ضعف و ناشی از ضعف شناخت دین و معارف وحیانی است، در جای خود می بایست به تفصیل بیان گردد که هیچ حرکتی در عالم نیست که در جهت تقویت یا ضعف جبهه حق و باطل است، هیچ حرکتی نیست که در جهت حق یا باطل یا تحقق عدل و ظلم است، هیچ حرکت و فعل و انفعالی نیست مگر اینکه مورد رضای خداوند یا غضب اوست، نقشی در پیشبرد اهداف اسلام یا کفر و الحاد دارد و هیچ حرکت و فعل و موضع خنثی و میانه و بی خاصیت در عالم نداریم، هیچ موضوع و مسئله ای نیست که حکم و ترجیحی یا ردیه ای، اولویت یا وضعیت بهتر یا بدتر از منظر دین نداشته باشد،‌ بنابر این اسلام هیچ منطقه الفراغی حتی در مسائل و موضوعات مستحدثه در هیچ زمان و مکانی ندارد و هنر فقیه و تلاش و همت او در استنباط حکم و موضع دین و استنطاق از منابع وحیانی است و منصوصات دینی نیز از هر جهت برای پاسخگویی به همه نیازهای بشری تا قیامت کافی است لکن نیازمند ارتقای مقیاس و روش فقاهت و توسعه بهره مندی از منابع وحیانی دین است.... @m_feghahat