و چه زود حسرت ها از راه رسید...💔 همه عمرم به فدای مولانا امیرالمومنین علیه السلام... علی جان! آقای من! می دانم که برای شما سرباز خوبی نبودم، استخوان در گلوی شما هستم اما تو بهترین مولایی... کریم ترین کریمان! ابالحسن! چه زود فرصت گفتن از شما به پایان آمد و چه حسرتهایی که بر قلبم سرازیر شد... حالا دیگر به چه امید شب ها را به سحر برسانم... به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی است..............