ادامه از پست قبلی
✅ آبان ۱۴۰۰، نقطه عطفی در تاریخ روحانیت پس از انقلاب؟ (بخش دوم از سه بخش)
محمد مطهری
🔹 واکنش گسترده اخیر تشکلها و شخصیتهای مختلف روحانی «با گرایشهای گوناگون» درباره نوشتهای متأسفانه اهانتآمیز به یک مرجع تقلید بزرگ، اقدامی کاملا حکیمانه، امیدبخش و ضروری بود. این ایراد که میگویند پس چرا همین نهادها و شخصیتها در مقابل توهینهای شرمآور به عزیزان و بزرگانی چون مرحوم آیتالله مصباح یزدی و مرحوم آیتالله حسنزاده آملی عکسالعملی از خود نشان ندادند خطا و قیاسی معالفارق است.
🔹 در فضای مجازی، انسانهای هتاک و فحاش کمشمار نیستند و با جستجوی هشتگ نام شخصیتها، هر روز می توان صدها توهین به بزرگان دینی و حتی جسارت به معصومین(ع) یافت و این امر با وجود دسترسی میلیاردها انسان به اینترنت، از صالح و عالم و عارف گرفته تا قاتل و کافر و فاجر، طبیعی است. اطلاعیه پشت اطلاعیه در محکومیت اشخاص هرزهگو تنها یک فایده دارد و آن بیشتر مطرح شدن این افراد در جامعه است. دلسوزان بسیاری در فضای مجازی پاسخ لازم را به آن افراد داده و میدهند و دخالت بزرگان هیچ ضرورتی ندارد.
🔹 حساسیتها و پاسخهای محترمانه و در عین حال قاطعانه به یادداشت اخیر در سایت رجانیوز، صرفا به خاطر اهانت به یک مرجع نبود. آن نوشته حاوی نکتهای بود که نسبتهای عجیب نویسنده (از جمله اینکه «تقلید آیت الله صافی از نیروهای سکولار بسیار مذموم است») در مقایسه با آن قابل قیاس نیست.
🔹 مسئله اینجاست که نویسنده با حسن نیت و ناآگاهانه، کیان روحانیت را نشانه رفته و گمان کرده به خاطر وجود ولی فقیه، نقش روحانیت در جامعه در حد همان اقامه جماعت و صدور فتوای طهارت و شکیات نماز است، یعنی درست همان خواست رژیم شاه و همه نظامهای سکولار از روحانیت. بنابراین بهتر بود نویسنده بیشتر نگران تأثیرپذیری «خود» از اندیشه های سکولاریستی باشد تا تقلید آیتالله از نیروهای سکولار.
🔹 متأسفانه برخی انقلابیون عزیز هر کس را که بخواهد از استقلال روحانیت دفاع کند مسألهدار با رهبر انقلاب، غربزده و سکولار میخوانند، در حالی که نبود روحانیت مستقل در نظام اسلامی موجب پیدایش احساس استبداد دینی، بدبینی به تمام روحانیت و افزایش طرفداران جدایی دین از سیاست میشود، یعنی این دیدگاه به اصطلاح انقلابی، ناخواسته حرکتی فوری و انقلابی به سمت ترویج سکولاریسم است.
🔹 آیا کسی که با موضع انقلابیگری بیانات رهبری را کد قرار میدهد تا به یک مرجع بزرگ صرفا به خاطر طرح یک «پیشنهاد ناصحانه» بتازد، فکر نمیکند با چنین برخوردی چه تصوری از رهبری در اذهان جوانان امروزی باقی میگذارد؟ رهبری در ذهن آنان فردی جلوه میکند که با تحکم حتی به مراجع تقلید اجازه اظهار نظر نمیدهد، چه رسد به مردم عادی.
🔹 شاید هم برخی برادران انقلابی به اشتباه چنین تصور میکنند که رهبری حق «تحکم» دارد و حکومت ولی فقیه را مساوی تحکم فقیه میدانند و نه حکومت فقیه بر اساس مصالح. نه تنها ولی فقیه بلکه حتی وجود ملکوتی پیامبر(ص) هم حق تحکم ندارد. استاد مطهری دلیل مطلب را به خوبی توضیح می دهد:
«اصلا حق تحکم را به احدى نمىتوان داد حتى به معصوم، چون خود این اصلا زشت و قبیح است که حق تحکم کردن بدهند. پیغمبر(ص) که «النَّبِىُّ أوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أنفُسِهِمْ» است، همان حق اولویتى که دارد باز معنایش «حق حکومت بر طبق مصالح» است نه «حق تحکم» که چون پیغمبر است پس حق تحکم و زورگویى به او داده شده منتها او نمىکند، بلکه اصلا این حق داده نمى شود. حق تحکم اصلا قابل اعطا نیست ولو اینکه آن فرد معصوم باشد» (استاد مطهری، نظام خانوادگی اسلام، ص۳۳).
🔹 وقتی حتی حکومت پیامبر(ص) هم حکومت بر طبق مصالح است و نه تحکم، آیا مضحک نیست زمانی که یک مرجع تقلید درباره رعایت یک مصلحت در حکومت ولایت فقیه نظر ناصحانه خود را مطرح کند یک جوان انقلابی بلافاصله واویلا راه بیندازد؟
👈 ادامه مطلب (بخش پایانی از سه بخش) در پست بعدی
🔻کانال محمد مطهری در تلگرام و ایتا:
http://t.me/m_motahari
http://eitaa.com/m_motahari