💠درمسیر کربلا بودم که ... 🔻علامه حِلّی(ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که این همه آمادگی علمی دارد؟!🙃😧 🔻در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان ... را ببیند؟😳😳😳 ناگهان بدنم را لرزشی گرفت...🤭😟😱 ادامه داستان عجیب و بسیار جالب را در کانال امام حسین بخوانید...👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2106982419Cdf30d3385d