چالش ها را چه کسی حل می کند؟ مدیران یا نظریه پردازان ریشه ایجاد مشکلات در جامعه امروزین ما در این که برای توسعه و پیشرفت در هر جامعه ای، نیازمند دو بال علم و عمل به صورت توامان هستیم شکی نیست و بازیگران عرصه علم، همانا صاحب نظران و تئوری پردازان و مولدین علم و دانش و بازیگران حوزه عمل همانا سیاستگذاران و مدیران و کنشگران اند. اما به نظر شما وزن کدام یک بیش از دیگری است⁉️ کدام یک امروزه در فقدان نیل به مطلوب ها و آرمان ها، تقصیر بیشتری دارند⁉️ دکتر سپهر قاضی نوری در سرمقاله فصلنامه سیاست علم و فناوری، یادداشت جالبی را به نگارش درآورده است. ایشان در مقدمه این یادداشت می گوید: «یکی از فرافکنی­های مرسوم مدیران این است که در مواجهه با اساتید و عالمان دانشگاهی، مدعی می­شوند که حرف­ها و پژوهش­های شما ناکارآمد و به­دردنخور است و صرفاً منجر به مقالات بین‌المللی (ISI) می­شود که دردی از کشور جامعه دوا نمی­کند. مردم ایران، این همه مشکل دارند و شماها پول آن­ها را صرف می­کنید و فقط مشغول مقاله نوشتن برای انتشار در مجلات ISI هستید.» اما به عقیده وی به چند دلیل این گره بیشتر به دست مدیران باز می شود تا دانشمندان: 1️⃣ گیرم که مقاله نوشتن و چاپ آن در مجلات بین‌المللی، امری مذموم باشد؛ پس چرا دائماً به رتبۀ علمی کشور و صعود آن در جهان، استناد کرده و به آن می­بالید، در حالی که تنها شاخص­تان همین تعداد مقالات بین‌المللی است؟ 2️⃣آیا ضرورت کاربردی بودن تحقیقات، فقط در مواجهه با دانشگاهیان مطرح است و یا جرأت دارید که در مواجهه با پژوهش­های حوزوی هم همین را بگویید که چرا نتوانسته­اند مشکلات معنوی کشور و مردم را حل کنند؟ 3️⃣علاوه بر مدیران، اخیراً برخی از استادان دانشگاه هم این ادعا را تکرار می­کنند که اگر به کارنامۀ آنان دقت شود، همان دسته اعضای هیات علمی­ هستند که به علت اشتغال به برج­سازی و مقامات اجرایی و امورات فرهنگی یا هر دلیل دیگری، موفق به انتشار مقالات بین‌المللی نمی­شوند و ارتقاء دانشگاهی آنان در معرض خطر است. 4️⃣در بین کشورهای پیشرفتۀ دنیا (که مشکلاتشان بیشتر از ما حل شده است) یک کشور را نشان بدهید که در آن، مهم­ترین شاخص ارزیابی اساتید دانشگاه، تعداد مقالات آن­ها در مجلات درجه اول دنیا نباشد! 5️⃣ اگر کار استاد دانشگاه حل مشکل کشور است، پس وظیفۀ مدیرانی که حقوق و امکانات بسیار بیشتری از بیت­المال می­گیرند چیست؟ مگر آن­ها را بابت حل مشکلات کشور استخدام نکرده­ایم؟ اصلاً از استاد و محقق دانشگاهی، چه انتظاری جز تبیین مشکلات هست؟ سال­هاست هزاران مقالۀ علمی نوشتند و ثابت شد که اضافه برداشت فعلی آب (که دائماً هم رو به تزاید است) موجب خالی شدن مخازن چند میلیون ساله و فرونشست زمین و از بین رفتن تمدن در فلات ایران می­شود. آیا استادان دانشگاه باید بروند و چاه­های غیرمجاز را پلمپ کنند یا مدیران اجرایی؟همۀ استادان اقتصاد کشور، گفتند و نوشتند که کسری بودجه دولت موجب تورم است. آیا دولت­ها به آن عمل کردند؟ چه توقع دیگری از دانشگاهیان دارید؟ در ماجرای ریزش متروپل، آیا ایراد از این بوده که دانشگاه­های ما نمیتوانند بتون خوبی ابداع کنند یا از این بوده که تعدادی مدیر فاسد با زد و بند، مجوزهای غیرقانونی صادر کرده­اند؟ معضلات کشور، از جنس "ندانستن" نیستند که توسط عالمان و دانشمندان حل شوند؛ بلکه از جنس "خود را به نفهمیدن زدن" هستند و باید جور دیگری با آن­ها برخورد کرد.