تسهیلگری؛ گمشده ی مدیریت فرهنگی چگونه با زبان مخاطب حرف بزنیم⁉️ 1️⃣ چند روز قبل در نشست تخصصی مدیران هیات های استانی در خصوص بررسی شیوه های نهادینه سازی شعار «زیرپرچمت همه یک خانواده ایم» شرکت کردیم. تمام تلاشم را کردم که سخنان دوستان را به درستی صورت بندی کنم و کارگاه تمام شد. در پایان کارگاه یکی از حاضرین از من پرسید که شما نکته خودت چه بود؟ من گفتم: نکته جدیدی نداشتم و همین حرف های شماست. وی بلافاصله گفت: خیلی برایم جالب بود. تا کنون همواره ما رو دعوت می کردند که تدابیرشون رو ارائه کنند ولی این بار شما ما را دعوت کردید که حرف ما را بشنوید. ممنونم. حقیقت مطلب این بود که هیچ کدام از حرف ها برای من جدید نبود اما ما مدل تسهیلگری، حرف های خودم را از دهان آنها خارج کردم با این تفاوت که آنها نسبت به حرف ها حس خوبی داشتند. 2️⃣ سال قبل یکی از مدیران سازمان های وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی حقیر را دعوت کرد تا در خصوص شیوه تدوین استراتژی سازمان گفتگویی داشته باشیم. بنا بر تجربه هیچ وقت نمونه سند راهبردی را در اختیار مخاطب قرار نمی دهم ولی بنا بر اصرار این کار را انجام دادم. نتیجه این شد که اگر سند این است که من خودم می توانم آن را انجام دهم. نکته این بود که در مسیر تدوین استراتژی «مسیر همگرایی» خیلی بیش از «نقطه همگرایی» مهم است. یعنی مهم نیست که به چه نقطه ای رسیدیم بلکه مهم این است که چگونه به آن رسیدیم. اما متاسفانه این تفاوت را متوجه نشد. ▫️شاید تسهیلگری بسیار نزدیک به روش سقراط که خودش آن را تلنخوس (بازجویی) می‌نامید باشد که بر اساس سؤال و جواب متوالی و هدفمند بناشده بود؛ به طوری‌که سقراط با اختیار موضع طرف مقابل، ابتدا موافقت و همراهی او را جلب می‌کرد و سپس تناقضات استدلال‌های او آشکار شده و با استفاده از موضع خود شخص، مدعایش را رد می‌نمود. این سبک به عنوان «دیالکتیک سقراطی» نامیده می شود. راهبری فرهنگ ما امروز در کشور نیازمند یک دیالکتیک است. رفت و برگشت فکری که نیازمند حوصله افراد ستادی است اما فرقش این است که شاید ما یک سال دیرتر به مقصد برسیم اما پایداری آن تضمین شده است. مدیران امروزین ما حوصله این رفت و برگشت را ندارند لذا با انبوهی با طرح ها و ایده های فرهنگی خوب مواجه ایم که اصلا همدلی لازم برای پیاده سازی آنها وجود ندارد و شکست می خورد. 🆔 @m_rahmani_g