✅اعراب و دفاع مقدس✅ دفع مقدس و استعمارنوین بخش دوم ✅توصیفی از وضعیت جهان عرب در آن ایام ✅ فاروق‌الشرع که متولد ۱۹۳۸ است در دوران کودکی شاهد استقلال سوریه از فرانسه در سال ۱۹۴۶ بوده است. او هم‌چنین وقایع روزهای تاسیس فلسطین و هجوم آوارگان فلسطینی در سال ۱۹۴۸م را به یاد  می‌آورد. پس از آن سوریه با حاکمیت فرماندهان نظامی در منصب ریاست‌جمهوری به همراه عراق و مصر سه کشور مهم در مقابله با رژیم صهیونیستی یا اسرائیل بودند. در آن دوران سه جریان بر جهان عرب حاکم بود. جریان پان‌عربیسم و ملی‌گرایی عربی، جریان چپ‌گرایی کمونیستی و جریان اسلام‌گرایی اخوان‌المسلمین.  جمهوری عربی سوریه تا امروز نیز با آمیزش میان پان‌عربیسم و چپ‌گرایی به حیات فکری و سیاسی خود ادامه داده است. شکست اعراب در جنگ شش روزه در ۱۹۶۷م موجب شد تا ناامیدی در میان مردم مسلمان و عرب فراگیر شود. سوریه در خط مقدم مقابله با ماجراجویی‌ها و تهاجم رژیم صهیونیستی قرار داشت. حافظ اسد رئیس جمهور سوریه در سال ۱۹۷۰م  با نگاه راهبردی خود سعی داشت تا از گسترش سرزمینی رژیم صهیونیستی جلوگیری کند.  سه کشور مهم و تاثیرگذار اصلی در آن ایام مصر، عراق و سوریه بودند که با داشتن ارتشهای قوی و مجهز و اندیشه‌های چپ و ملی‌گرایی عربی رهبری سیاسی و نظامی جریان عرب را در دست داشتند. کشورهای خلیج فارس و عربستان البته با وجود منابع نفتی بیشتر نقش پشتیبانی از قدرت عربی را در برابر دشمن صهیونیستی داشتند. این را نیز باید در نظر داشته باشیم که ایران در دوران پهلوی دوم به صورت آشکار هم‌پیمان اصلی غرب و آمریکا بود و با رژیم صهیونیستی تبادلات بسیار خوبی داشت. از این نظر شاه نیز دشمن جهان عرب به شمار می‌رفت. خصوصا آن که در جریان جنگ ۱۹۶۷م نیز ایران کمک‌های قابل توجهی را به رژیم صهیونیستی داده بود. با پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت ایران در منطقه تغییر یافت و ایران از بلوک غرب خارج شد. ✅ فاروق‌الشرع:« ارزیابی رئیس جمهور اسد در آن هنگام آن بود که منطقه رو به تغییرات ژئوپلیتیک خطرناکی می‌رود و این جنگ عراق را به شکل نهایی از این که عمق راهبردی رویارویی با اسرائیل باشد خارج می‌کند.از نظر اسد این جنگ موجب ایجاد خلل در موازنه‌ی نظامی و سیاسی راهبردی با اسرائیل می‌شد و عرب‌ها را تقسیم می‌کرد. همبستگی عربی را تضعیف و پس از دهه‌ها نبرد سخت در منطقه برای کسب استقلال سیاسی نیروهای بیگانه را به منطقه بازمی‌گرداند. این جنگ هیچ نکته مثبتی ندارد و دفاع از دروازه شرقی(‌ شرق جهان عرب منظور است) فریب بزرگی با هدف کنارگذاشتن دفاع از دروازه حقیقی یعنی رویارویی با اسرائیل است. در گرفتن جنگ روحیه‌ی رئیس‌جمهور اسد و حال مزاجی او را به کلی دگرگون کرد به نحوی که می‌توانم بگویم پس از جنگ به حالت قبل بازنگشت. اسد عصبی مزاج شد و برداشت قطعی‌اش این بود که ایالات متحده در پشت پرده‌ی گرفتار کردن صدام در ماجراجویی علیه ایران قرار دارد. از همین رو بر این باور بود که این جنگ گذرا نخواهد بود و کسانی هستند که مانع توقف آن خواهند شد تا هم عراق و هم ایران فرسوده شوند.صدام امید داشت تا نظام جدید ایران را ظرف چند روز یا حداکثر چند هفته سرنگون کند. » روایت گمشده ص ۸۸